خانوم اِف.میم

وَمَن یَتَوَکَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ ...

خانوم اِف.میم

وَمَن یَتَوَکَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ ...

یه روز شاد ... یه شب دلگیر!


شاید مهم ترین اتفاق امروز ,نوشتن قراداد کتبی بود که هنوز باورم نشده شدم مدیر یه آتلیه رسما !

دیدی همیشه میگن قدم اول سخته اگه همین قدم اولو به خوبی پیش رو بری بقیه راه برات هموار تر میشه الان دقیقا توی قدم اول این راهم به صورت رسمی!  طبق قرداد باید این ماه یه میلیون بدم خانم جلیلوند به جز اجاره و قسطای منو مامانم :(  خدا کنه در بیارم یه چیزیم تهش بمونه واسه خودم ک اشتیاق کارکردنو  ازم نگیره …امروز از آتلیه دنیای کودک باهام تماس گرفتن که برم پیششون ولی من افتادم بین دوراهی که برم یا نه ؟! هرکی یه چیزی میگه ...مغزمم اینقد فک کردم جوابگو نیس دیگه :((

امروز به اصرار فاطمه زنگ زدم به پسری ک دوسش داره و میخوادش...

برعکس صب تا غروب ک حالی سرحال داشتم ولی از بعد تلفن با اون پسر نامحرم دلم خیلی گرف  :(

ناراحتم خیلی …که چرا پشت تلفن با یه پسر نامحرم خودمونی شدم و  زیادی خندیدم :((

کاش حضرت فاطمه و امام زمانم ناراحت نشن ازشون عذرخواهی میکنم همچنین از خدای خودم ...

کاش ببخشن ...

کاش بهم مقاوت حفظ حیای درونم رو بدهند …

کاش نتونم راحت دروغ بگم...

کاش بتونم یه خورده بشم مثله حضرت فاطمه (س) … کاش و ای کاش …

دلم واسه مهدیم تنگ شد ه خیلی

ینی اونم هنوز منو یادشه ؟؟

خدایا خودت مواظبش باش ^_^ 







نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.